خاطرات من و ني ني

چاقالو شده مامان

1394/3/4 9:23
نویسنده : هما
1,062 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم سلام، مامان توی ماه اردیبهشت سه کیلو چاق شده و در ظاهر هم دیگه پیداس داره سنگین میشه، حرکت هات هم شدید تر شده انگار داری عضلاتت رو امتحان می کنی ببینی بلدی باهاشون ورجه وورجه کنی یا نه!خندونک

مخوصوصا حول و حوش ساعت 12 شب یه عالمه حرکت داری ، و صبح با حرکت هات مامانو بیدار می کنی.

یه چند روزی اینترنت نداشت مامان بیاد برات بنویسه.توی این مدت عزیز یعنی مامان من ، مادر بزرگ نازنینت برات یه عالمه خرید کرده و هی وایبری فیلم و عکس خریداشو گذاشته ما دیدیم و ذوق کردیم،محبت بس که عزیز ذوق اومدنتو داره مهلت نمی ده من برم پیشش همه رو خریده الحق که خوش سلیقه هم هست ، خیلی منم ذوق زده ام کی بیای از تک تکشون استفاده کنی عزیزم.بغل

این هفته رفتم دکتر و دکتر مهربون یه چند ثانیه دستگاه سونو رو روی شکمم گذاشت و وجود نازنینت و آبی که در اون غوطه ور هستی رو چک کرد گفت همه چی نرماله و همون دوتا قرص ایزن پلاس و سوپراکل رو دوباره گفت بخورم و امگا3.چشمک

گفت همه چی نرماله و به پیشنهاد خودم برام یه سونو نوشت که 18-19 ام خرداد برم انجام بدم تا اون موقع 6 ماهت تموم شده ایشالله با هم وارد سه ماهه سوم میشیم عزیز دلم.

راستی عکس های شینا دختر عمو حمیدو دیدیم، یه دختر آروم و ساکت ماشالله.

حالا همه بیصبرانه منتظر اومدنتن.بابا یوسف بابای بابا رضا بهم همش می گه عروسم مواظب خودت باش.قویخیلی چشم براهتن.ایشالله بسلامتی بیای بغل تک تکشون.

شاید شاید عزیز و خاله ها و دختر خاله ها و شوهر خاله هات برای تعطیلات وسط خرداد بیان خونمون.ایشالله بشه بیان، آخه مسافت زیاده و هماهنگ شدن دوتا ماشین برای این مسافت کمی سخته.

بابا رضا هم سخت مشغوله صبح زود میره ظهر خسته میاد خونه و عصر یه دستی رو شکمم میکشه می گه دختر گلم چطوره؟محبت

وقتی حرکت می کنی به بابا رضا می گم نیگا کن از روی شکمم دیده میشه حرکتای دخترمون، .ولی بابا رضا هر چی خیره میشه به شکمم نمی تونه ببینه بی حوصلهو می گه دخترمون خودشو واسم لوس می کنه.دلخور

آره مامانم؟راس می گه؟چشمک

این روزا هردومون به اسم هیوا برات فکر می کنیم تنها شکمون برای انتخاب اینه که هیوا در زبان کردی برای هم پسر و هم دختر استفاده میشه می ترسیم در آینده دوست نداشته باشی اسم مشترک بین دختر و پسر داشته باشی وگرنه خیلی دوستش داریم هیوا  به معنی امید در زبان کردی.

تا ببینیم خدا چی می خواد.امیدواریم یه اسم قشنگ انتخاب کنیم که دوسش داشته باشی گلم.محبت

راستی هفته پیش برای بار اول رفتم کلاس آمادگی زایمان بیمارستان شهید صدوقی یزد خیلی خوش گذشت خیلی هم تفریحه هم آموزش همه مامانای قلمبه و جوی شاد.چیزای زیادی یاد می گیریم.خندونک

بعدابرات مفصل می نویسم چیا بهمون یاد می دن.فردا جلسه دومه و من هیجان دارم برای این کلاسای شاد

برم فعلا باز میام عزیزمبوس

 

پسندها (1)

نظرات (4)

نیلوفر جون
4 خرداد 94 23:12
من هی بهت سر میزنم ولی شما به ما سر نمیزنی دلمو شکوندنی بیا پسرموببین دیگه
هما
پاسخ
ببخش شرمنده الان میام
مامان کیانا
9 خرداد 94 9:41
سلام . نی نی خوبه؟ چقدر خوشحالم که قلمبه شدی. به نظرم باز هم بیشتر دنبال اسم بگرد و انشاءا... اسم قشنگی بتونی انتخاب کنی.
هما
پاسخ
سلام قربونت عزیز آره تا اون موقع وقت زیاده
مامان ريحانه
11 خرداد 94 10:08
سلام گلم مطلب گذاشتم نظر يادت نره
هما
پاسخ
سلتم عزیز چشم حتما
سیما
11 خرداد 94 17:28
هیوا طرفهای ما اسم پسره من تا حالا رو هیچ دختری نشنیدم.ولی اسم قشنگیه.
هما
پاسخ
کردهای شرق روی دختر این اسمو می ذارن کردهای غرب روی پسر،تنها دلیلی که هنوز 100% نشده همینه عزیزم