خاطرات من و ني ني

ربيع الاول

دوستان شروع ماه زيبا و پر بركت ربيع الاول رو به همتون تبريك مي گم. اميدوارم اين ماه همه به حاجت دلتون برسيد. التماس دعا ...
25 دی 1391

عجله نكن.......

نبايد عجله داشته باشم. بعضيا جاي من كه هستند زودي بي بي چك  و....استفاده مي كنند.دوست دارند زودي بفهمن ولي من عجله نمي كنم.هر چيزي وقتي داره.پس باز هم منتظر مي مونم ببينم خدا چي مي خواد....به اميد اينكه خدا صلاح بدونه و زود زود خبراي خوشي بهتون بدم...........خبر ني ني ..... اي كي يو سان رو يادتونه؟ وسطاي كارتونش ميومد مي گفت: عجله نكن عجله نكن زنگ تفريحه.......... الان منم توي زنگ تفريحم............... ...
25 دی 1391

دوستان گلم ممنون........

دوستاني دارم بهتر از برگ درخت................لطيف تر از برگ گل.............يه روزه وبلاگ ساختوندم ها............با نظراشون غافلگيرم كردند....... از همگي متشكرم دوستان گلم ...
25 دی 1391

بياد آنها كه نيستند........

دلم گرفته ...........2 -3 روز پيش اولين سالگرد فوت پدرم بود...پدري كه آرزوي ديدن ني ني منو  داشت. نمي دونم وقتي ني ني دار بشم چه حسي خواهم داشت كه بابا نيست! خوشحال بايد باشم كه آرزوي  بابا تحقق پيدا مي كنه؟ يا ناراحت كه نيست  تا نوه اش رو ببينه. دلم خوشه كه اگه ني ني دار بشم روح بابا حتما شاد ميشه. ...
24 دی 1391

سكوت كن و بخواه!

سر نماز وقتي نمازت تموم شد آروم بشين و فكر كن به خواسته هات،به نيازهات و خجالت نكش كه نياز هاتو مرور كني چون ما آدمها  اگه نياز نداشتيم كه بنده نبوديم.ما نياز داريم و خدا برامون جوابگوست. آروم بشين و فكر كن.سكوت كن و بخواه هر چي كه توي دلته............شايد يه موقع هايي قطرات اشك گونه هاتو نوازش كنه..بذار بيان راحتشون بذار. خدا عاشق اين لحظه هاي راز و نيازه........... مطمئن باش  جواب دل قشنگتو مي ده.   اينا رو نوشتم كه خودم هم رعايت كنم. التماس دعا
24 دی 1391

پدر شدن............مادر شدن

واي چه كلمات سنگيني هستند اين دو كلمه................. مادر پدر   الان هنوز مادر نشده حس مي كنم سخته.و شيرين. خدا لايق بدونه تجربه كنم. هم من هم همه دوستان آرزومندم................. مادر از نظر من يعني از خود گذشتن براي پروراندن معصوم ترين خلقت خدا.اشرف مخلوقات و به نتيجه رسانيدن تمام مشقت ها و سختي ها..............و براي خود انگار هيچ نمي خواهد............   پدر يعني كوهي محكم پشت مادر و فرزند....................
24 دی 1391

توكل به خدا

دوست دارم وقتي ني ني دار شدم.خاطرات تك تك روزهاي بارداري تا زايمانم و بقيه روزهاي قشنگ زندگيمو اينجا براتون بنويسم. خيلي خيلي سعي مي كنم فقط حرفهاي خودمو بنويسم و تا جايي كه مقدوره از كپي كردن متن از جاي ديگه خودداري كنم. من فكر مي كنم كودك كه معصوم ترين و پاك ترين هديه خداونديه ،اونقدر ظريفه كه بدون اطلاعات جلو رفتن در موردش خطاست. من حدود يك ساله دارم مطالعه مي كنم و تحت نظر پزشك مرتب چكاب مي كنم. حالا ديگه قصد دارم بچه داشته باشم. از اين به بعدش با خداست. من تمام موارد پزشكي و ديني رو رعايت كردم. اميدم و توكلم به خداست.
24 دی 1391