خاطرات من و ني ني

خواب بابایی

1391/11/22 16:28
نویسنده : هما
468 بازدید
اشتراک گذاری

سر صبحی باباییت بیدار شده می خنده.نیشخند

می گم چی شده ؟متفکر

می گه یه خواب بامزه ای دیدم.خمیازه

می گم چه خوابی؟یول

اگه گفتی بابایی چی خواب دیده بود؟قلب

 فرشته آسمون ما ، بابایی تو رو خواب دیده بود اینقدر ذوقیده بود.

تازه نمی دونی بابات از اوناییه که با نوزادها رابطه خوبی نداره ،میگه بو می دن!سبز

و با کمال تعجب تو خواب دیده تو رو بغل گرفته و می گه وای چقدر نی نی مون با مزه بود!

اینم از خواب دیدن بابایی نی نی ما.قهقهه

نی نی جونم هیچ می دونی بابایی اصولا خواب کم می بینه وقتی هم می بینه یادش نمی مونه.ابرو

ببین چقدر ذوق کرده بود که به محض بیدار شدن برام تعریفش کرد.چشمک

زودی بیا.........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مجله خبري بروزترين ها
22 بهمن 91 16:32
بزرگترين مجله خبري ايران جديدترين خبر هاي كودك و سلامت خانواده ايران و جهان هر روز در ايميل شما
مامان آنی
22 بهمن 91 17:04
بابایی بذار من بیام ببین بوی گل میدم






ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
23 بهمن 91 13:08
خیلی بامزه می نویسید ... خوشم میاد



شما لطف داري خواهر