خاطرات من و ني ني

لگد بزن خوشم میاد

1394/2/13 13:24
نویسنده : هما
435 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نور چشمم بوس

سلام ثمره قلبمزیبا

عزیزم دوروزه تکون خوردنات شده همه دلخوشیم بغل

خیلی واضح حست می کنم

 برای همه منتظرا دعا می کنم تجربه کننمتنظر

قربون دخترم برم که آرومه و از وقتی اومده توی دل مامانش آرامش رو برای مامانش به ارمغان آورده

عزیزم تو هم مث بچگیای من و بابایی انگاری آرومی چون خیلی باوقار فقط یه موقع هایی یه حرکتی می کنی دلمو آب می کنی

راستی دیروز روز پدر بود خندونک

از طرف تو یه نامه واسه بابا رضا نوشتم گذاشتم لای لپ تابشقوی وقتی دید ذوق زده شد خوندش نامه رو گذاشتیم لای قرآن

تازه با خط لب قرمزم یه قلب قشنگ هم توی نامه برای بابایی کشیدم از طرف تو دختر گلممحبت

مامانی تنبله چند روزی بود دیر بیدار میشد تو امروز با تکونات بیدارش کردی گفتی مامان هما از تو بعیده هرروز صبحانه می خوردی !جشن

پاشو صبحانه بخوریم با هم!

منم بیدار شدم با هم کره مربای توت فرنگی خوردیم می دونم تو هم مث مامان هما عاشق این مربا میشی عزیزم.

همین روزا عکس نامه ای که به بابات نوشتیو می ذارم البته نامه نیستا یه نوشته کوچیکه یه تبریک به بابات یه حرف پدر دختریه!عینک

منتظرتم زودی سالم و شاد بزرگ شو بیای بغلمونمحبتمحبت

پسندها (1)

نظرات (5)

سعیده
14 اردیبهشت 94 13:51
همیشه آرزوی دیدن این روز رو برات داشتم
هما
پاسخ
ممنون عزیزم ممنون.منم آرزوی دیدن همچین روزی رو بارت دارم رفیق
افسونی
15 اردیبهشت 94 10:04
عزیزم خیلی خوشحالم که به زودی نی نی ت رو میبینی ایشالله صحیح و سالم باشین
هما
پاسخ
ممنون افسون عزیزم ممنون.
سیما
15 اردیبهشت 94 14:27
خوش بحالت منم نی نی می خوام
هما
پاسخ
اینجوری نگو نی نی میاد تو دل مهربونت گلم مطمئن باش
مریم
15 اردیبهشت 94 16:39
روز میلاد حضرت علی (ع) مبارک آفرین دخترخوب که به بابایی تبریک گفتی . بالاخره چی صدات کنیم؟
هما
پاسخ
ممنون خاله مریم!عه من دوتا خاله مریم دارم!باید به شما بگم خاله مریم مامان مارال جونی!هنوز مامان هما و بابا رضا اسم انتخاب نکردن برام بعضی وقتا بهم می گن وروجک بعضی وقتا صدام می زنن دختر گلم بعضی وقتا می گن جیگر مامان جیگر بابا! نمی دونم کدوم این اسما قطعی می شه برام!
مامان و بابایی
15 اردیبهشت 94 19:52
سلام عزیزم از این دوران زیبا و سخت لذت ببر
هما
پاسخ
ممنون دوست خوبم بهم سر زدی