شعر های خودم برای بابا...............(2)
نفس کشیدن سخته تو رو ندیدن سخته دلم اگه تو رو بخواد راستشو گفتن سخته میای تو خوابم شب و روز خوابو کشیدن سخته ترجمه چشای تو وقتی که بسته اس سخته بوسه آخر یادمه سکوتت اما سخته رفتی ولی واقعیت پذیرشش خب سخته تلخ تر از هر زهری بی پدری بد سخته بابای مهربون من هما بودن هم سخته کاش بودی ای وجود من باور کوچت سخته ...
نویسنده :
هما
2:16