خاطرات من و ني ني

اوضاع اين روزامون

1392/7/23 15:06
نویسنده : هما
463 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و صد سلام به ني ني گلم.
جونم برات  بگه 5-6 روزي  خونه مامان اينا بودم خيلي سرد بود خيلي كه مي گم يعني خيلي ها........سبزو اينكه كمردرد داشتم شديدابرو مامانم 2 تا زفت تهيه كرد داد بهم كه به كمرم بزنم بعد پ.ر.ي.و.د.ي كمردردام كم بشه قوي باشم و آماده اومدن توي نازنين.عینک

همزمان با رفتن من به خونه پدري  بابايي  هم رفت يزد و ثبت نام كرد و الان دنبال خونس.ظهري زنگ زد گفت يه خونه خوب گير آورده مي خوان قولنومه بنويسن. پيگير پرو‍ژه كاري هم هست. خلاصه خيلي دلم تنگ همسري هست..........s_f_01_14054_01_03
اول خبراي خوبو دادم خبر بده كه باعث رسوايي اينجانب ميشه رو آخر بگم و اون اينكه امروز من از آئين نامه به خاطر يه اشتباه بيشتر رد شدمگاوچران تا 4 اشتباه مجاز بود من 5 اشتباه داشتم و از 20 نفر 2 نفر قبول شدن تازه اونم با 4 اشتباه قبول شدن.....کلافه......باز 3 شنبه ديگه بايد امتحان بدم.باباييت  تا شنبه هفته ديگه يزد هستند تا يه جلسه سر كلاساش بره بعد بياد كه اثاث ببريم.البته شايد اثاث نبريم همونجا يه خونه دانشجويي راه بندازيم.68

بايد بابايي  بياد ببينم چي مي گه.امروز بخاري روشن كردم و همش طبقه بالا هستم با خانواده بابا جونت.نیشخند

حتما مي پرسي چرا مي ريم يزد مي خواستم سورپريزت كنمEmoticon بله بابا جون زرنگت ارشد قبول شده يزد 2 سال مي ريم توي اون شهر قشنگ زندگاني كنيم.قلب

راستي امروز روز عرفه هست و ديشب براي اومدن تو و همه ني ني هاي مادراي چشم انتظار دعا كردم.فردا هم عيد قربانه.مژه

راستي 29 مهر يعني چند روز ديگه عقد كنون مينا نوه ي عمومه كه دوستي ديرينه باهام داره با مجتبي همكلاسيش كه خيلي وقته همو دوست دارن.s_f_01_14046_01_01

براي ميناي عزيز آرزوي سلامتي و خوشبختي دارم.اميدوارم بزودي بياي ببيني ميناي مهربونونیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

پرهام ومامانش
23 مهر 92 22:29
زندگی‌تان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاكی چشمه زمزم

مبارک باد عید قربان، نماد بزرگترین جشن رهایى انسان از وسوسه هاى ابلیس


مهتــــ❤ـــــاب مامان یلـــ❤ــــدا
23 مهر 92 23:52
عید را بهانه کنیم تا به همه کسانی که دوستشان داریم

سلامی بکنیم ، نام شما در اندیشه و مهرتان در قلب ماست . . .

عید قربان بر شما مبارک


مامان آنی
24 مهر 92 1:10
سلام هما جون ببخشید که خیلی دیر اومدم حسابی در گیر تولد ویانا بودم
بیشتر ژست هاتو تند تند خوندم پر از امید و ایمان بود مثل همیشه
شهر یزد رو هم من خیلی دوست دارم به نظر من یه شهر پراز آرامش و زیبایی هستش که امیدوارم با کوله بار ی ا ز خبرهای خوب وشاد بعد از 2 سال از یزد به خونه خودتون برگردین



سلام عزيزم.تولد ويانا جون مبارك .خسته نباشي .ممنون
مهسا
25 مهر 92 12:52
سلام هماجان.تبریک بابت تو دلیت و اینکه من همسرم یزدی و خودم سارویم و بعداز 3سال زندگی تو یزد برگشتیم ساری یزدبرای زندگی فوق العادست و امیدوارم دوسال زندگی تو یزد براتون به شادی بگذره.اطلاعاتی هم اگه خواستی خوشحال میشم کمکت کنم.


عزيزم ني ني من آسموني شده يه ماه پيش
حتما ازت سوالي داشتم مي پرسم.
فندوق من
25 مهر 92 13:26
سلام عزیزم قبول شدن اقای پدر و عروسی مبارک باشه ایشا.. همیشه به خوشی


ممنون عزيزم
مرجان مامان آران و باران
26 مهر 92 20:05
به سلامتی عزیزم ایشالا همیشه موفق باشیدد
یزد خیلی خوبه دارید میرید من خیلی دوست
دارم اونجارو
همیشه شاد باشیددد


ممنون مرجان جونم.در خدمتيم تشريف بيارين.
مهتاب
27 مهر 92 11:49
سلام هما جون تبریک میگم عزیزم انشالله که به خوبی و خوشی ابن دوسال تحصیلی همسرت بگذره و وقتی برمیگردی شهر خودت بچه ات یک ساله باشه


قربونت نازنين.ممنون.ايشالله
فیریها
28 مهر 92 16:19
سلام آبجی جون خوبی؟ آخییییییی میرین یزد؟ چه خوب ... من یزد نرفتم ولی مطمئنم یه تنوعه حسابیه...
مراقب خودت و خوبیات باش
راستی قبولی همسر محترمتم مبارک باشه ایشاله موفق باشین


ممنون دوست جون گلم.قربونت
ساره
30 مهر 92 9:57
سلام هما جان ....تبزیک میگم قبولی همسرت رو....این اتفاق خوب و شیرینیه ....
خوش بگذره گلی....منتظر خاظره های تازه توی شهر تازه هستیم .بوس ...


ممنون مهربون
مامان نازی
1 آبان 92 20:20
عزیزم من هم بهت تبریک میگم.الهی که دوران بارداری خوبی داشته باشی و همیشه شاد باشی.میبوسمت گلم.


من که باردار نیستم
فندوق مامان
4 آبان 92 19:19
سلام عزیزم چرا دیگه نمیای چرا نمینویسی دلمون برات تنگ شده حتما در حال جابهجایی هرجا هستی موفق باشی.بوسسسسسسس


آره خداروشکر جابجا شدیم.ممنون عزیزم
افرسه
5 آبان 92 11:04
سلام هما جان
تبریک میگم
امیدوارم بهتون توی شهر ما خوش بگذره

منم اینجام اگه کاری داشتین در خدمتم
marzi7 خانوم گل هستم


ممنون عزیزم.ایشالله مزاحمت می شم عزیز
★ مامان آینده یه فسقلی ★
27 آبان 92 0:13
امیدوارم تو این دو سال، تجربیات خوب زیادی بدست بیاری هما جون، بعله ، بعضی وقتا جادری بودن هم بد نیست مینا خانوم، مبارکهههه ممنون عزیزم