خاطرات من و ني ني

بدون عنوان

1392/10/20 12:16
نویسنده : هما
450 بازدید
اشتراک گذاری

دوستان  سلام

عزيزان سلام

مهربونان سلام

خوانندگان سلام

نظر گذارندگان سلام

خلاصه در كل سلامنیشخند

 

من امروز خوشحالم چون يه چكاب كامل نشون داد همه چي آرومه من چقدر خوشحالم..........البته با اينكه همه چي عالي بود ولي خوشحاليم فقط در همين حده و انتظار باعث مي شه بازم خوشحاليم بي نهايت نباشه.

اين هفته كلاس دارو شناسي كه انجمن پرستاري يزد برگزار مي كنه ثبت نام كردم چون تازگي فهميدم به پزشكي و دارو شناسي علاقمندم و همسرم مي گه اي كاش بشيني بخوني من غير ممكن نمي بينم پزشكي قبول بشي منم مي خندم و سرمو مي ندازم پايين و از بالاي چشام نگاهش مي كنم مي گم رضــــــــــــا مسخره مي كني؟ اونم مي گه نه به خدا تو مي توني......! و من مي گم بابا بي خيال!!!

 ولي وقتي اطلاعيه اين كلاس دارو شناسي كه 2 ترم هست و كارآموزي در داروخونه هم داره و مدرك هم  مي دن رو ديدم نتونستم خودمو كنترل كنم و رضا هم خوشحاله من يه كلاسي قراره برم كه علاوه بر اينكه علاقه بهش دارم مفيد هم هست نهايتش به درد خودم و افراد خانواده ام كه مي خوره در مورد خواص دارو ها، تداخلات دارويي و ...اطلاعات داشته باشم.

از اول بهمن هم كلاس هاي چرم دوزي ادره ميراث فرهنگي شروع ميشه اونم به اصرار رضا مي خوام برم چون نه اينكه من تنبلم  تا حالا نرفتم دنبالش علي رغم برنامه ريزي قبلي نرفتم پي اش ولي رضا خودشم به چرم دوزي علاقه داره  و مي گه با هم مي شينيم مي دوزيم ........يه حرف درستي هم كه مي زنه اينكه مي گه بهترين  هديه براي عزيزان  كار دست خود آدمه.وقتي آدم يه كار دستي بلد باشه مي تونه بهترين هديه رو به عزيزانش بده ، شايد در آينده درآمد زا هم باشه و هم اينكه براي خودمون چيزاي قشنگ مي درستيم.............

اينا  اطلاعات اخير بود و اوضاع روحيم هم اين روزا كمي به هم ريخته است چون نمي تونم براي دومين سالگرد فوت پدرم برم زادگاهم هر چند مراسم آنچنان مفصلي نيست ولي براي رفتن سر مزارش بي تابم.

دلم براي تك تك افراد خانواده خودم و همسرم و دوستانم تنگ شده.

هستي خواهر زاده كوچيكه كه يه سال و نيم داره تازه شعر باب اسفنجي ياد گرفته خلاصه با شيرين زبوني هاش بيشتر باعث مي شه دلم تنگ بشه.

جديدا فهميدم يكي از اساتيد خوبم در سالهاي دوره كارداني كه دو سالي بود ازشون خبري نداشتم  مدت هفت ماهه به بيماري پوستي شديدي مبتلا شدن كه خيلي ناراحت شدم.براشون آرزوي سلامتي و شفا دارم.فهميدم كه بي خبري هميشه نشانه خوش خبري نيست............اين بود اندر احوالات من

راستي يه  دليل ديگه خوشحالي اين يكي دوروزه باريدن برف در يزده كه خود يزدي ها هم ذوق زده شدن چه برسه به ما كه بي صبرانه منتظرش بوديم.

جالب اينجاس يزد معروفه به گرما و نداشتن برف و اروميه جزو شهرايي هست كه هميشه برف داشته سالي كه ما اروميه بوديم بر خلاف هميشه اون سال برف نيومد باورتون مي شه ؟فقط روز كريسمس كمي برف اومد و اينجا يزد امسال بعد از چند سال برف شديد اومده...........خدايا شكرت.براي من متولد دي متولد سردترين فصل سال متولد برف،  ديدن برف خيلي جذاب و انرژي زاست.

دلتون گرم و لبتون خندون و آسمون شهرتون پر از نزولات رحمت خداوندگار بزرگ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

اکرم
21 دی 92 15:50
همیشه شاد باشی ممنون
نیلوفر جون
23 دی 92 0:09
سلام بر روی ماهت عزیزم ایشا.. موفق باشی منم برات خوشحالم عزیزم قربونت
زهرا مامان کوشولو
24 دی 92 14:48
شاد باشی گلم
مهتاب
25 دی 92 12:17
خدا را شکر عزیزممم که همه چی خوبه وقتی همه چی خوب باشه نی نی هم انشالله به زودی میاد ممنون گلم
مریم
26 دی 92 11:10
سلام دوستم منم با آقارضا موافقم . و این عالیه که بری کلاس چون دکترای امروزه... اینه که آدم خودش یه اطلاعاتی راجع به دارو داشته باشه بدنیست. از جایی که یادمه آدم هنرمندی بودی مطمئنم تو چرم هم موفق خواهی بود فقط بشرطیکه اولیش مال من باشه چرا ؟؟ نمیای سبزوار؟ انشا... برنامه هات جور بشه بیای دلتنگیتم برطرف میشه . برف یزدو از طرف من به دوستای یزدیت تبریک بگو ممنون عزیزم.حتما.ایشالله عید میام دیدنتون.
مامان نازی
29 دی 92 0:48
سلام عزیزم.خداروشکر که همه چیز خوبه. دیگه از ما یادی نمیکنی!! امیدوارم توی یزد بهتون خوش بگذره. شرمنده بخدا نت ندارم فعلا همین قدر هم که دارم یا سرعت پایینه یا قطع میشه یا اینکه وقت نمی شه برم به وب لاگ ها سر بزنم شرمندت
اکی مامان نیکان
30 دی 92 2:11
سلام عزیزم.ایشالا همیشه سالم و شاد باشی.ماشالا به برنامه های جدیدت.موفق باشی ممنون اکرم جونم.نیکان دوساله شد .و من هنوز ندیدمش.سلامت باشید و شاد