خاطرات من و ني ني

توكل

1391/10/28 2:41
نویسنده : هما
270 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

امروز با خودم نشستم بدون هيچ رودربايستي فكر كردم.........

niniweblog.com

يعني با خودم و خداي خودم.

 

به اين نتيجه رسيدم كه از خدا بخوام اگه صلاحه و لياقتشو دارم يه ني ني سالم سالم داشته باشم كه خدا اين معجزه قشنگ رو بهم عنايت كنه. ولي اگه قراره بچه سالمي نباشه از خدا خواستم بچه نداشته باشم.گفتم خدايا بچه اگه سالم نباشه نه تنها ما بلكه خودش هميشه زجر مي كشه ..پس حاضرم از حس مادري بگذرم ولي بچه اي نداشته باشم كه زجر بكشه.باز آخرش همه چيزو سپردم به خدا و به خودش توكل كردم..........خيلي سخته ها..

niniweblog.com

..ولي همين كه همه چيزو به خود خدا مي سپرم دلم يه آرامشي مي گيره كه حتما تجربش كردين.

niniweblog.com

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ماماطهورا
28 دی 91 10:42
سلام هماجون صبحت بخير منم باهات موافقم من ديروزدوباره رفتم آز گفت منفيه ولي ديگه زياد ناراحت نشدم چون قبلش ازامام رضا خواستم ضامنم بشه خداهروقت صلاحمه ني ني بده بهم همونطوركه ضامنم شدتاخدايه همسري مهربون ودلسوز بهم برسونه كه هميشه شاكرم بخاطراين نعمت ارزشمندي كه بهم داده و مطمئنم كه هروقت صلاح باشه ني نيم مياد تو دلم كه انشاللهاين حس خيلي قشنگ روباهم تجربه ميكنيم دوست دارم وميبوسمت

این ایمان و یقین خودش بزرگترین موهبته.خداروشکر که خدارو داریم...............