خاطرات من و ني ني

با سلام  تشكر مي كنم از همه دوستاني كه مطالب وبلاگمو مي خونن  چه اونا كه نظر مي دن يا نه  يه سريا نظرشونو در بخش خصوصي مي ارن كه ممكن نيست پاسخي داشته باشه  اگه مي خوايد نظر ها و پاسخي كه من مي دم به نظر ديده بشه در بخش خصوصي پيام نذاريد لطفا  دوستان گلم بازم ممنون ...

ديروز داشتم به اين فكر مي كردم خيليا حاجت مندند بچه - شوهر خوب- خونه و ماشين و ماديات- زن خوب- كار خوب- تحصيلات - مسافرت- و....اينا آرزوهاي حدودا خيلي از آدمها توي اين دنياست فقط بعد مادي رو منظورمه الان. اين حاجت ها بعضي وقتها اونقدر دست نيافتني به نظر مياد كه وقتي بدستشون مياري خنده ات مي گيره به اون همه احساس نيازي كه داشتي و مي بيني فقط زمانش نرسيده بوده كه اتفاق نمي افتاده و خيلي وقتها حكمت خدا رو بعد تحقق اون آرزو يا حتي تحقق نيافتنش و تحقق يه آرزوي ديگه جايگزين اون مي فهميم. ديشب من به يك نتيجه مهم و شايد كاربردي دست پيدا كردم. كه در مورد همه آرزوها ميشه اعمالش كرد مثلا خودمو مثال مي زنم در حال حاضر آرزوم يه ني ني سالم و صالح هس...

عبدالله بن حسین  معرف به  علی اصغر  (به  عربی :  عبدالله بن حسین علی الأصغر ) نام کوچک‌ترین فرزند  حسین بن علی (امام سوم  شیعیان ) است که مادرش  رباب بنت امرئ القیس  می‌باشد علی اصغر که در ۱۰  رجب  سال ۶۰ هجری در  مدینه متولد شده و در ۱۰  محرم  سال ۶۱ هجری در شش ماهگی در  کربلا  کشته شد. علی اصغر یکی از چند نفری است که در بین شیعیان به  باب‌الحوایج  معروف می‌باشند. در جزئیات کشته شدن وی اختلاف‌های است ولی در کل علما نحوه آن را اینگونه بیان می‌کنند   در روز  عاشورا  در  کربلا  علی اص...

صبر صبر صبر چيزيه كه خدا ازم مي خواد.من هم گردن مي نهم.  خود خدا برام كارا رو راست و ريست كرد كه بتونم نوبت بگيرم براي عكس رنگي، امروز عصر نوبتم بود رفتم دكتر برام بنويسه و برم عكسو بگيرم كه .......... . . . . . . دكتر صلاح ندونست دكترم گفت چون اين ماه كلوميفن خوردي بهتره عكس رنگي نگيري اگه اين ماه باردار نشدي ماه بعد عكسو بگير خلاصه انگار خيري درش بود كه نگيرم پس گوش به فرمان بي خيال عكس رنگي شدم و به دكتر حباب زنگ زدم و ماجرا رو گفتم و بعد رفتم جايي كه براي عكس وقت داشتم كنسل كردم و قرار شد براي ماه ديگه يه نوبت برام نگه داره. ولي همش ته دلم مي گم ايشالله همين ماه باردار بشم و نيازي به عكس رنگي نب...

امشب يه اتفاق برام افتاد كه براي خودم خيلي خيلي با معنا بود .براتون تعريف مي كنم. قرار بود سه ماه كلوميفن بخورم و آمپول هاش سي جي بزنم تا احتمال باروري بيشتر بشه چون دكترم گفته هردو سالميد فقط اين داروها رو داده به خاطر اينكه سنم داره از سي رد مي شه زودتر باردار بشم. دو ماه خوردم اثري نداشت اين ماه سوم با خودم گفتم قبل زمان تخمك گذاري بذار برم يه عكس رنگي بگيرم ، عكس رنگي هم كه مي دونيد يه راه تشخيصي براي تشخيص  طبيعي بودن شكل رحم و يا چسبندگي لوله هاست.اگر چسبندگي كمي هم باشه با همين عكس رنگي باز مي شه .خلاصه يكي از گزينه هاي روي ميز بود كه فكر مي كنم اگه اين كارو انجام بدم تقريبا همه سعي خودمو كردم و بعدش بايد بشينم ببينم خدا برام ...

هفت سال گذشت با  خوشبختي ، با مهرباني با احترام و دوستي همراه سختي ها و  مشكلات ، كمبود ها و آرزوها  و امروز بعد از هفت سال با هم اين ترانه را همصدا زمزمه كرديم و با سلول سلول  وجودمان در هم حل شدن را تجربه كردم. " کنا ر  تو فقط آروم می‌شم . پر از دلشوره ام هر جای دیگه تو تقدیر منی ،بی لحظه ای  شک،  چشات اینو بهم هر لحظه می‌گه …. تو می‌خندی پر از لبخند می‌شم تموم زندگیم خوش رنگ می‌شه صدای پای تو تو خونه هر روز واسه من بهترین آهنگ می‌شه . تو که باشی همه دنیا شبیه آرزوم می‌شه روزای سرد تنهایی تو که باشی...

پ.ر.ي.و.د  خر است!!!!!!!!!!!!!!!!!! ...