خاطرات من و ني ني

نگرانم

نمي دونم هستي توي وجودم يا نه كه بهت بگم نازنينم سلام! امروز رفتم اولين سونو رو انجام دادم و  نشد ببينمت دكتر گفت دوهفته ديگه صبر كنم.خيلي نگرانم نكنه مثل حاملگي قبلم باشه و جنيني نباشه؟خدايا سپردم به خودت همه چيو. دوستان التماس دعا دارم فراوون ...
11 بهمن 1393

مفصل نامه 2

و اما شرح كارهايي كه من در يك ماه گذشته براي مادر شدن انجام دادم.موردي مي نويسم خوندن وو بياد موندنش راحت تر باشه: 1- خوردن حلواي ميتي (برگرفته از سايت مامي ناز http://www.maminaz.com/ ) f) به مدت بيست روز از روز اول پري تا بيستم پري روزي يك الي دوقاشق ناشتا 2- بستن شال زير دل و كمر به مدت همين بيست روز 3- از روز 10 تا 20 پري نشاسته در آب سرد حل كردم خوردم صبح ها براي لانه گزيني خوبه 4- ماليدن مخلوط عسل و دارچين به لثه هر وقت امكان داشت 5- خوردن ميوه زياد 6- خوردن مغزيجات شامل: نارگيل- بادام هندي- بادام- گردو- فندق- انير خشك- توت خشك - پسته  7- خوردن فراوان خرما  البته مسائل مذهبي به هر فردي بر مي گرده من هم...
6 بهمن 1393

مفصل نامه

من روز 16 دی به مقصد مشهد راه افتادم و صبح 17 ام دی ساعت 7 رسیدم به مشهد یه راست رفتم حرم و یه زیارت جانانه داشتم و خلاصه حال خوشی بر من مستولی شد. تا ظهرش رسیدم به زادگاهم و همه سورپزایز شدند و جیغ و دست و هوراااااااااااا شبش رفتیم تولد آبجی بزرگه و دیدن سونیای یه ماهه که گوگوری مگوری شده بود حسابی ..........ماشالله ماشالله فرداش عروسی دختر عمه ام بود و همه رو دیدم و خیلی قر دادم. روز بعد رفتم شهر همسری و شبش که شب تولدم بود گفتم خدایا حتی اگه هیچکی تولدمو یادش نباشه ناراحت نمی شم خودت کادوی تولدمو بده. صبح تولدم بیدار شدم دوست عزیزم زهرا که همشهریه همسریه و پارسال با هم بارداری ناموفق داشتیم اس داده بود کجائی؟تولدت مبارک بیا...
6 بهمن 1393

نی نی نازنینم به وجودم خوش اومدی

خدا در مکان های دور از انتظار به دست افرادی دور از انتظار و در مواقعی تصور ناپذیر معجزات خود را به انجام می رساند. برای آن مهربانِ توانا ، غیرممکن وجود ندارد... همیشه ، همیشه و همیشه امیدی هست ...       خدای دوست داشتنی ام ممنون  خدای بزرگم بی نهایت شکر خدای خوبی های بی دریغ سپاسگزارم از خدا بودنت و از مهربانی های بی دریغت و از رقص زیبای فرشته ای که در درونم نهادی و به من لیلقت مادر شدن را عنایت کردی خدای مصلحت های پنهانم ممنون و شکر که عظیم ترین و با شکوه  ترین نوع خلقتت را به من ارزانی داشتی و مرا لایق این خلقت زیبا کردی تا 9 ماه با تمام وجود در درون خود نظاره بنشینم رشد کودکم را...
4 بهمن 1393

سومين سالگرد فوت پدر

پ مثل پناه پ مثل پدر همانکه نبودنش مرگ غرورمان رارقم زده وجای خالی اش اندوه بار برسرمان هوار میکشد. کاش ماهم پدر داشتیم تا بجای خیرات هدیه میخریدیم و به جای روزت مبارک پدر، نمیگفتیم : روحت شاد پدر پدر روحت شاد که مسیر چگونه زیستن را به من آموختی. برای شادی روح همه پدران در گذشته صلوات
16 دی 1393

سفر به زادگاه

اين روزا همش به رفتن به پيش خانواده ام فكر مي كنم.دقيق معلوم نيست كي برم ولي همين روزا مي رم ايشالله. ديروز باز دوباره رفتم پيش دكتر غدد گفت تيروئيدت عاليه.ديگه نمي خواد بياي. خداروشكر. برم زادگاهم هوار تا برنامه دارم ايشالله برسم به همشون.يكي ديدين دوستانم يكي ديدن فاميلم يكي رفتن پابوس امام رضا و خلاصه سعي كنم بهم خوش بگذره يه مدت شايد نت نداشته باشم چون خانواده بعد 5 ماه برم نمي ذارن بيام پاي نت ......حقم دارن خداوكيلي! خلاصه حلال كنيد منو تا برم و بر گردم از خاطراتم بنويسم براتون.التماس دعاي فراوون ...
10 دی 1393

رقص فرشته

اين داستان و نوشته رو براي انجمن خانم گل نوشتم .خالي از لطف نديدم اينجا هم بذارم:     در يك روز سرد زمستوني ملكه قصه ما صبح كه بيدار شد ديد بايد تكوني به خودش بده انگار كمي تپل شده بود يعني اينطور حس مي كرد به دوستانش نگاهي كردو گفت دوستان فكر مي كنيد وقت رفتن من باشه؟دوستان با نگاه هايي تحسين كننده بهش گفتند آره و تو اينبار انگاري برگزيده شدي واسه ترك اينجا..برو به سلامت. با اينكه از اول به دنيا پا گذاشتنش ، منتظر اين لحظه بود ولي از اينكه مجبوره بره و دوستاشو تنها بذاره كمي احساس دلتنگي وجودشو گرفت با خودش مي گفت چرا بايد يكي از ما بره بيرون؟چرا اين رقابت ملكه بودن و ملكه ماندن بيرون از اين در نبايد باشه و به همينجا خت...
5 دی 1393

تبریک حلول ماه ربیع الاول

مشکی از تن به درآرید ربیع آمده است خم ابرو بگشایید ربیع آمده است مژده ای ختم رسل داد که: آید به بهشت هر که بر من خبر آرد که ربیع آمده است خدایا؛   تو را به مناسبتهای عزیز این ماه گرامی قسم می‌دهیم؛   این ماه را بر تمام شیعیان جهان، مبارک و پر خیر و برکت قرار بده،   و در ظهور ارباب و مولای ما؛ امام زمان(عج) تعجیل بفرما،   و به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه عنایت فرما،   و تمام مریضها را به حرمت این ماه شفا بده،   و مشکلات و گرفتاری تمام ش...
2 دی 1393

خواب شيرين

نمي دونم تعريف كردن خواب كار خوبيه يا نه! اما من شادم از اينكه شب شهادت امام رضا خواب ديدم توي صحن حرم دارم مي دوم به سمت درهاي بسته اي كه به روم باز شد و ضريح خالي از مردم بود و به سمتش با شتاب مي دويدم.تعبيرشو ديدم نوشته بود رسيدن به مراد.خيلي وقته حرم نرفتم دوسه روز پيش داشتم به دوست مشهديم مي گفتم رفتي حرم بگو آقا منو بطلبه...... راستش خيلي وقته نشده برم و آخرين بارهايي كه رفتم حس و حالي كه بايد داشته باشم نداشتم و الان ناراحتم از اون حس و حال ها. خيلي خوشحالم احساس مي كردم آقا ازم ناراحته كه حس و حال عاشقي نداشتم ولي الان فكر مي كنم منو بخشيده و مي طلبه.مي خوام برم حرمش ضريحشو ببينم و اشك بريزم  خالي بشم از غصه ها از سه سا...
2 دی 1393

افسردگي ممنوع!

امشب بازم من مادر نشدم امشب بازم گريه كردم امشب بازم گله اي نداشتم امشب بازم راضي ام به رضاي خدا امشب بازم دلم فرياد مي خواد اما شرم دارم  و سكوت مي كنم امشب دلم آغوش پدرم رو مي خواد امشب دلم يخ زده امشب نمي دونم عاقبتم چي ميشه امشب براي من يلداست اين ماه هم سعي مي كنم، ولي اگه بازم نشد تصميم دارم بيخيال بيخيال بشم تصميم دارم بگم خداجون همه كار كردم از اين به بعدش ديگه شايد دخالت در تقدير باشه پس اجازه بده بشينم و ببينم چه پيش خواهد اومد در اين شباي سرد پائيزي ، در غم مادر نشدن كه غرق در غمي بزرگتر يعني غم دلتنگي از خانوادمه و حتي اين دوغم باز در برابر غم سه سال نديدن پدرم خيلي كوچيكه دارم تاب ميارم. ...
25 آذر 1393