سونيا جون به دنياي ما آدم بزرگا خوش اومدي خاله !
واي از ذوقم نمي دونم چكار كنم؟ توي اين شهر غريب خبر خوش خاله شدنم الان بهم رسيد.ديشب ساعت 1 سونياي نازنين دختر سوم آبجي وحيده پا به عرصه دنيا گذاشت و خاله راحله خوش خبر صبح بهم خبر داد و تلفن زدم حرف زدم باهشون .خدايا شكرت كه خواهرم اذيت نشه و هردو سالمن. از شدت ذوق نمي دونم چي بگم ! ديشب دقيقا ساعت يك توي دفترچه خاطراتم براي خواهرم و بچه اش و سلامتيشون داشتم مي نوشتم و با خدا راز و نياز مي كردم خدايا شكر.شكر شكر الان صبا و ثمين خواهر ديگه اي به جمعشون اضافه شده بايد زودي با اونها هم حرف بزنم . اين غريبي و كنار عزيزان نبودن مثل بغضي سنگين گلومو فشار مي ده اما چه كنم؟ ايشالله بزودي مي رم مي بينمشون.به محض ديدن روي ماه سونيا عكس...
نویسنده :
هما
9:31