خاطرات من و ني ني

باباهاي عجيب

آخه ني ني نازنينم ،چرا بابات اينجوريه؟ جزء دسته باباهاي عجيبه! ديگه نمي تونستم به هيچكي بگم گفتم بام اينجا براي تو بگم. آخه چند شب پيش بابايي كمي حالش بد شد رفتيم دكتر گفت بايد بره پيش متخصص براي احتاط بيشتر و اينكه يه چكاب بكنه خيالمون راحت بشه. حالا  كمي حالش بهتر شده هر كار مي كنم نمياد بريم پيش متخصص. بخدا خيلي غصه دارم.مگه ميشه  بهش يه لحظه فكر نكنم؟ چرا بابايي ها اينجوري اند؟ از دكتر مي ترسن؟ بدشون مياد؟ نمي دونم والا! با خودم مي گم اگه تو همين روزا سر و كله ات پيدا بشه و همه رو خوشحال كني شايد به حرمت وجود تو بتونم ببرمش. نمي دونم. زودي بيا باشه مامانم؟ ...
22 بهمن 1391

سلامتي

    سلامت بودن بزرگترن نعمتيه كه خد بهمون داده و تا از دستش نديم نمي فهميم كه داشتيمش. چرا اينطوري هستيم؟   سلامتي خودمون ،سلامتي اطرافيانمون.   اگه سلامتي خودمون برامون مهم باشه نه تنها شكر نعمت خدا رو به جا آورديم بلكه يه پيشگيري از مشكلات كرديم و هم اينكه اطرافيانمون رو به دردسر و غصه خوردن نينداختيم. مواظب خودتون باشين.. قدر سلامتيتونو بدونين.     ...
21 بهمن 1391

ني ني خاله!

  وااااااااااي چه حس خوبي داشتم. اين هفته مامان اينا اومدن خونم.........يعني هفته پيش و 4 شنبه من و باباي ني ني هم باهاشون برگشتيم شهر زادگاهم براي آزمون ارشد شوهر جون. اونجا كه بودم رفتم ديدن  يكي از دوستان خيلي گلم كه 6 ماهه مامان شده .ني ني رو بعد 6 ماه دوباره ديدم واااااااااااااي كه چه ناز شده بود مثل گربه چكمه پوش بهم نيگا مي كرد دل نمي كندم بر گردم خونه....... بد جور دلم هواي ني ني كرد. ايشالله هر وقت صلاح باشه   ...
20 بهمن 1391

شرح نام

  شرحی برای نام وبلاگم با سلام به خواننده عزیزی که الان داره صفحه وبلاگ منو می خونه. اول اینکه تشکر کنم بابت توجه شما به وبلاگم. دوم اینکه با خودم گفتم خوب اسم وبلاگم خاطرات من و نی نی هست شاید شبهاتی پیش بیاد که بابای نی نی  این وسط کجاست؟ آخه نویسنده مطالب من هستم و سوژه نوشته هام نی نی پس می شه من و نی نی و بابای نی نی اگه دلش واست هر وقت خواست شاید در آینده که نی نی در کار باشه بیاد و اینجا یه حاضری بزنه........ در هر صورت بابای نی نی تاج سر ماست یه موقع حمل بر خودخواهی من نشه که نی نی رو از خودم می دونم ......... بازم التماس دعای فراوون.   ...
17 بهمن 1391

حس قشنگ مامان!

    حس قشنگ مامان!   چه حس قشنگيه وقتي امروز براي بار اول دلم خواست مخاطب نوشته  هام تو باشي ني ني عزيزم. تا امروز نمي دونم چرا؟ يه حس واقع بينانه اي بهم مي گفت با ني ني اي كه هنوز نيست نمي شه حرف زد. اما از امروز نا خودآگاه موقع نوشتن تو رو مخاطب قرار دادم. چه حس قشنگي داره الان مامان. واي اگه بدوني با چه ذوقي دارم برات مي نويسم. باورت نمي شه. نمي دونم شايد الان وجود داشته باشي؟شايدم هنوز نه! اما هر وقت بياي  قدم هاي نازنينت رو روي چشام مي ذاري عزيزم. بابا هم جديدا از وقتي به فكر اومدنت افتاديم كمي ذوق نشون مي ده. آخه بابا يه اخلاقي داره مي گه در مورد هر چيزي...
17 بهمن 1391

شغل مامان و بابا ي ني ني ما!

شغل مامان و بابا ي ني ني ما!   مي خوام امروز براي ني ني آينده از شغل و رشته تحصيلي خودم و باباش بنويسم. من و بابا هردو كارشناس مرمت بناهاي تاريخي هستيم.      هردو 5 سال پيش كارمند اداره ميراث فرهنگي بوديم كه با هم آشنا شديم . يه روز بابا از من خواست به ازدواج باهاش فكر كنم و من هم گفتم بايد اول خانواده ها به توافق برسن تا جدي بهش فكر كنم.   آخه يه شناخت كلي ازش داشتم و خيلي مودب ،با اخلاق و با شخصيت بود.   فرداش بابا بزرگ اومد و با پدر خدا بيامرزم حرف زدند و قرار خواستگاري گذاشتند. خانواده من به خاطر شناختي كه من از بابايي داشتم زياد سخت نگرفتند و 2 هفته بعدش ما نامزد شديم. بعد ...
15 بهمن 1391

احساس پدر شدن!

  احساس پدر شدن!   ديدين مردها مثل ما خانمها احساساتي نيستن براي ني ني دار شدن؟   همه نه  ولي خيلي ها . تا بچه اي در كار نباشه هيچ حسي ندارن. تازه باردار كه ميشي تازه متوجه مي شن ني ني داره مياد. تا بچه رو بغل نكنن و  ني ني يه لبخند نزنه انگار كاملا حس نمي كنن پدر شدن. آخه طفلي ها چه گناهي دارن؟ ني ني تو دل مامانهاست.  به محض اينكه بچه شيرين بازياش شروع بشه ديگه اون موقع است كه مي بينيم همون بابا ، معتاد بچه شده.   از سر كار مياد با بچه خستگي در مي كنه . با يه لبخند.   البته مادر بچه هم جاي خودشو داره ها . حالا از همه جالب تر مي بيني همه سختي ها و بيدار خواب...
15 بهمن 1391

مادر زيبا

مادر زيبا   شما مادر هستين يا قراره ايشالله بعدا مادر باشين؟ به زيبايي هاتون فكر كردين؟ زيبا هستين؟ منظورم هم زيبايي ظاهريه هم باطني. شايد بيشتر مرتب بودن وضع ظاهر الان منظور منه. امروز توي بانك بودم يه بچه اي صندلي جلو نشسته بود و زل زده بود به تيپم.   انگار براش عجيب بود ظاهر من! به مادرش نيگا كردم ديدم شلخته و نا منظم. گفتم خوب بچه حق داره با يه حسرتي بهم نيگا مي كرد  يه جوري شدم. منظورم اين نيست كه خوش تيپم ها ! نه ،خوب مرتب كه هستم حداقل.   با خودم فكر كردم طفلي بعضي مادرها اونقدر سرشون شلوغه مشكلات زندگيه يادشون مي ره به خودشون بپردازن. امروز تصميم گرفتم هر قدر هم كه سرم شلوغ بشه ...
14 بهمن 1391

مال دنیا

  دنبال مال دنیا نباش!   جمله یا بهتر بگم نصیحتیه که ظاهر خیلی ساده ای داره اما خیلی سخته.   چند وقته قصد خرید خونه داریم.٢-٣ بار تا مراحل پایانی پیش رفتیم.خیلی آرزو داشتیم خونه دار بشیم. اما هر دفعه که به خونه ای دل بستیم و نشده با خودم گفتم  این یه امتحانه.   امتحانه از طرف خدا ببینه چقدر مال دنیا برات ارزش داره. و اینطور خودمو آروم کردم.. باز مورد بعد که پیش اومده حرص خوردم که حتما بشه. خدایا خودت کمک کن جوری زندگی کنیم که ازمون راضی باشی. مال  دنیا مهمه برای رفاهه ولی رضایت تو مهمتره.   ...
14 بهمن 1391